باغچه مهربونی
یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود تو یه خونه قشنگ یه باغچه بود که توش چند تا گل زیبا کاشته شده بود که اسماشون گل رز گل یاس گل نیلوفر گل مریم بود اسم این باغچه باغچه دوستی بود باغچه پر بود از بوی قشنگ گلها که فضای خونه را خوشبو می کرد از همه بیشتر بوی گل یاس بود که توی خونه می پیچید گلهای که تو باغچه بودن و بوی گل یاس و خیلی دوست داشتند گل یاس مهربون اصلا مغرورو خودخواه نشده بود حتی سعی می کرد شبها هم کمتر بخوابه تا همه جا را خوش عطر کنه یه روز بابای مریم یه گل دیگه ای اورد و تو باغجه خونشون کاشت این گل که اومد تو باغچه همه گلها بهش سلام کردن اما گل مغرور نگاهی بهشون کرد و جوابشون و نداد و وقتی دید ...
نویسنده :
مامان
9:50